خودکشی های گزارش ناشده در ولایت مرکزی افغانستان
زنان برای گریز از مشکلات خانوادگی یا ازدواج اجباری زهر می خورند.
خودکشی های گزارش ناشده در ولایت مرکزی افغانستان
زنان برای گریز از مشکلات خانوادگی یا ازدواج اجباری زهر می خورند.
گزارشی از جاوید بختیاری
گزارش شماره 424
17 فبروری 2012
غلام رسول 71 ساله، مرد قد کوتاه با شانه های خمیده به بازار نیلی مرکز ولایت دای کندی، برای خرید بوره، گوگرد و شیرینی آمده بود. او که بیخ دیوار گلی یک دکان بقالی تکیه داده بود به گزارشگر آی دبلیو پی آر گفت که سال گذشته سه تن زن در قریه اش زهر خورده اند. دو تن آنان نجات یافته ولی یکی جان داده است.
این قریه که خالبرگ نام دارد در ولسوالی سنگ تخت در فاصله ی 150 کیلومتری نیلی واقع می باشد. غلام رسول که در قریه اش فرد متنفذی می باشد، بوسیله موتر کهنه ی کامازش پس از 4 ساعت منزل به بازار نیلی رسیده است.
غلام رسول گفت، درین قریه که 500 خانوار زندگی می کنند، هر سال چندین زن دست به خودکشی می زنند و معمولاً این افراد جان شان را از دست می دهند. او گفت که این وقایع هرگز به حکومت اطلاع داده نمی شود زیرا اکثر باشندگان قریه بی سوادند، تلفون ندارند و اگر بخواهند به نیلی بیایند مجبورند 24 ساعت تمام بوسیله ی مرکب سفر کنند.
به اساس یک گزارش تحقیقی آی دبلیو پی آر، هر سال حداقل 200 زن در ولایت دایکندی خودکشی می کنند. معلومات گردآوری شده توسط گزارشگران آی دبلیو پی آر نشان می دهد که عوامل عمده ی این خودکشی ها خشونت های خانوادگی و ازدواج های اجباری می باشند.
این مساله از سوی حکومت و نهادهای غیر دولتی که برای حقوق بشر فعالیت می کنند، مورد بررسی قرار نگرفته است.
غلام رسول نام زنی را که اخیراً در نتیجه ی خودکشی جانش را از دست داده است، ذکر نکرد اما گفت که او بیست و چند سال عمر داشت و به تازگی عروسی کرده بود. او گفت که آن زن دختر کسی بنام رووف کربلایی و خانم مردی بنام پناهی بود که یک سال قبل از مرگ دکتر کربلایی، زن دوم گرفته بود.
غلام رسول گفت: "این دو زن هر روز در خانه باهم جنگ می کردند. به همین دلیل دختر کربلایی عاقبت زهر خورد."
غلام رسول گفت که پناهی به زن دومش که 18 سال سن داشت، بیشتر توجه می کرد و اداره پول خانه را به او سپرده بود. او گفت که از زنان قریه شنیده بود که این امر برای خانم اولی قابل تحمل نبود.
یک روز، جنگی میان دو خانم در گرفته بود. طبق اظهارات غلام رسول، "چند ساعت پس ازین درگیری، زینب خانم همسایه آنها وارد خانه ی پناهی شده و دختر کربلایی را صدا زده بود. خانم دوم پناهی به زینب گفته بود که دختر کربلایی به اتاقش رفته و از چند ساعت به اینسو از او خبری نیست."
همسایه دروازه اتاق خواب او را تک تک کرده ولی هیچ پاسخی نشنیده بود. او از کلکین به داخل اتاق نگاه کرده و دیده بود که دختر کربلایی در وضعیت غیر عادی بروی اتاق افتاده است. در کنارش بوتلی از یک نوع مایع تیره قرار داشت. او متوجه وجود یک پاکت سفید مرگ موش نیز در کنار دختر کربلایی شده بود.
غلام رسول گفت: "زن فریاد کشیده بود که دختر کربلایی زهر خورده است! البته زنان همسایه جمع شده، گریه و داد وفریاد کردند. در همین حال، یک نفر از همسایه ها صدا زده بود که بروید قبر بکنید و از مسجد اعلان کنید که خانم پناهی وفات کرده است."
یک گزارشگر آی دبلیو پی آر چهار ماه را صرف دیدار از قریه های اطراف نیلی کرده و با بیش از 100 تن از باشندگان به شمول 40 زن روبرو مصاحبه نموده است.
این روستاهای کوهستانی محل بودوباش مردم بسیار سنتی اند که نه مردان و نه زنان به آسانی حاضر می شوند در مورد خودکشی سخن بگویند. برخی مردان، گزارشگر آی دبلیو پی آر را تهدید کرده اند که اگر نام زنان شان را در کدام گزارش خبری ذکر کند، او را به قتل خواهند رساند.
گزارشگر توانسته است مصاحبه هایش با 17 زنی را ثبت کند که در 16 ماه گذشته با خوردن زهر موش یا دوای ضد حشرات اقدام به خودکشی کرده ولی نجات یافته اند. گزارشگر همچنان با اقارب زنانی که خودکشی کرده اند مصاحبه کرده و عکس برخی از گورها را نیز گرفته است.
تحقیقات آی دبلیو پی آر نشان می دهد که چون مردم باور ندارند که در ولایت دایکندی حاکمیت قانون وجود دارد، ازانرا بجای مراجعه به سیستم عدلی برای تامین حق شان، دست به خودکشی می زنند.
ریاست صحت و امور زنان، و دفتر محلی ریاست کمیسیون مستقل حقوق بشر هردو می گویند که از شمار انگشتان یک دست شان بیشتر گزارش خود کشی دریافت نکرده اند.
خانم حلیمه بشر دوست، کارمند مدافعه و انکشاف حقوق زنان ریاست مستقل حقوق بشر گفت که دفتر او تنها چهار گزارش خودکشی را در سال 2011 دریافت کرده است که در همه ی این موارد افراد نجات یافته اند. بشر دوست گفت که این سه زن با شوهران شان قهر بوده و از مسایل خانوادگی رنج می برده اند، و زهر موش خورده اند.
او افزود که بدرفتاری پس از ازدواج جبری احتمالاً دلیل دیگری برای اقدام به خودکشی بوده است.
در پاسخ به این سوال که چرا دفترش در مورد سایر زنانی که اقدام به خودکشی کرده اند سند در اختیار ندارد، بشردوست اظهار داشت که زنان بسیار محدودی برای درج شکایت علیه شوهران شان به دفتر او مراجعه می کنند. او همچنان اعتراف کرد که هماهنگی میان ادارات حکومتی در دایکندی ضعیف می باشد.
گزارشگر آی دبلیو پی آر چهار بار تلاش نمود تا با خوی رضایی، رییس امور زنان یا معاون اش در مورد این مساله صحبت کند، اما موفق به این کار نشد. خانمی بنام حسنی بعنوان سخنگوی آی ریاست گفت: "رییس در دفترش نیست و ما اجازه نداریم مصاحبه کنیم."
بشردوست گفت که شفاخانه ی حکومتی نیلی تنها مرجع معتبر معلومات در باره تلاش های خودکشی می باشد. در سال 2010، این شفاخانه 42 مورد خودکشی را -25 تن آنان زن و 17 تن دیگر شان مرد- ثبت کرده بود.
طبق اظهارات داکتر قاسمی داکتر موظف در شفاخانه ی نیلی، اقارب قربانیان به داکتران می گویند که اکثر موارد خودکشی به دلیل ازدواج جبری، بدرفتاری شوهران، و درگیری روی مسایل مالی خانواده اتفاق می افتند.
گزارشگر آی دبلیو پی آر چندین هفته برای یافتن مریضانی که دست به خودکشی زده باشند یا اقارب آنها در دهلیز شفاخانه ی نیلی سرگردان بود.
یک صبح، او متوجه ورود عاجل یک عراده مینی بس تیوتا به داخل حیاط شفاخانه شد. دو مرد و سه زن از داخل موتر بیرون پریدند و زنی را که در داخل پتو پیچانده شده بود فوراً به درون شفاخانه انتقال دادند.
گزارشگر تلاش کرد آنها را دنبال کند اما نتوانست بفهمد که چی اتفاق افتاده است. نیم ساعت بعد، صدای گریه ی زنان در داخل شفاخانه بلند شد و گزارشگر فهمید که مریض فوت کرده است.
گزارشگر به راننده ی مینی بس که مصروف پاککاری شیشه ی جلو موتر بود مراجعه کرد. راننده گفت: "دختر متوفی فاطمه بود که 18 سال سن داشت و والدینش در ایران زندگی می کردند. او با کاکایش در قریه ی زوجوک ولسوالی شهرستان بسر می برد."
"تا جایی که من می دانم، کاکای این خانم می خواست او را به پسرش نامزد کند، اما فاطمه به ازدواج با آن مرد موافق نبود. بالاخره خانم کاکایش تصمیم گرفته بود که فاطمه باید در جریان دو روز نامزد شود. در نتیجه ی آن تصمیم، میان فاطمه و خانم کاکایش درگیری شده بود. فاطمه در اعتراض خانه را ترک گفته و به خانه ی همسایه رفته بود."
"او شب را درانجا گذرانده و صبح زود بطور مخفیانه دوا را از تاقچه ی همسایه گرفته با چند گیلاس آب خورده بود. او از گپ زدن باز ماند و همسایه ها او را به شفاخانه انتقال دادند."
اکبر مجاهد رییس جنایی پولیس دایکندی گفت که دران ریاست هیچگونه عریضه ای در مورد کدام خانمی که دست به خودکشی زده باشد، ثبت نشده است.
مجاهد خودکشی زنان را انکار نکرد، اما گفت که اکثر مردم دایکندی مسایل شان را از طریق شورای محلی و قومی حل می کنند.
وقتی به او گفته شد که شفاخانه ی نیلی در سال 2010 به تعداد 42 مورد خودکشی را ثبت کرده است، مجید اظهار داشت: "پولیس کدام معلومات به این ارتباط دریافت نکرده و این باعث تعجب ما می شود."
حاجی داود 71 ساله، کلان قریه سرمه سنگ است. او معمولاً به حمایت اکثر باشندگان محل، منازعات مردم قریه را میانجی گری می کند.
آی دبلیو پی آر به حاجی داود مراجعه کرده از او پرسید که چرا مردم به حکومت و قانون باور ندارند و در عوض برای حل و فصل منازعات شان نزد او می آیند.
او با صدای بلند جواب داد که نمی تواند با رسانه ها صحبت کند. او گفت: "تو صدا و گفته های مرا در رادیو نشر می کنی، ولی گپ هایی که مردم با من می گویند محرم می باشند. وقتی مردم بشنوند که با رسانه ها صحبت می کنم، دیگر به من مراجعه نخواهند کرد."
از مرگ دختر کربلایی بیش از یک سال می گذرد. همسایه ها می گویند که اکنون پناهی با خانم دومش همان برخوردی را دارد که با خانم اولش داشت.
دختر کربلایی بالای تپه ای بخاک سپرده شده و بارندگی های دو زمستان تقریباً گور او را بطور کامل خراب کرده است. مردم قریه می گویند هیچ کسی از اقارب او برای دعا برسر قبرش نیامده است.
محمد رجا گزارشگریست که از سوی آی دبلیو پی آر تربیت شده است.