جنگ سیاسی روی صحنه تئاتر

دامنه جدل‌های سیاسی ایران به صحنه‌ تئاتر هم رسیده است؛ جایی که کم‌تر کسی انتظار آن را داشت

جنگ سیاسی روی صحنه تئاتر

دامنه جدل‌های سیاسی ایران به صحنه‌ تئاتر هم رسیده است؛ جایی که کم‌تر کسی انتظار آن را داشت

Friday, 10 September, 2010

 

تالار مولوی، یکی از قدیمی‌ترین و معدود سالن‌های نمایش پایتخت که به عنوان تنها مجموعه تئاتر دانشجویی کشور نیز شناخته می‌شود، در شامگاه ۳۱ خردادماه توسط نیروهای انتظامات دانشگاه تهران پلمب شد. خبرگزاری‌های ایران همان شب دلیل این کار را بدحجابی تماشاگران و رعایت نکردن آداب شرعی از سوی تئاتری‌ها گزارش کردند. پس از یک هفته اعلام شد که اداره تالار مولوی به دانشگاه تهران واگذار شده است و بلافاصله مدیر تازه‌ای هم برای این تالار منصوب شد.

هیچ نکته خاصی که نشان‌دهنده تغییر در سیاست‌های تالار مولوی باشد از سوی مدیریت تازه اعلام نشده اما دانشجویان و هنرمندان تئاتر حدس می‌زنند که فعالیت‌های آنها محدودتر از قبل خواهد شد.

رضا کیانیان، سوپراستار سینمای ایران که هنوز هم گاهی برای اجرای نمایش به صحنه تئاتر بازمی‌گردد، در واکنش به اتفاقات رخ داده گفت: " هرکس به خودش اجازه می‌دهد، هرکاری را انجام بدهد و هیچ‌کس هم یقه‌ او را نمی‌گیرد." کیانیان از تغییر مدیریت تالار هم انتقاد کرد و گفت: "اگر کسی پیشینه و درک تئاتری ندارد نباید مسئولیت یک سالن تئاتر را بپذیرد."

محمد یعقوبی، نمایشنامه نویس، کارگردان و عضو هیات مدیره خانه تئاتر نیز پلمب تالار مولوی را نشان دهنده "تئاترستیزی" و نادیده گرفتن حقوق علاقمندان و هنرمندان تئاتر دانست.

تالار مولوی برای چند نسل از هنرمندان تئاتر ایران و دوستداران آنها، پر از خاطره‌ است. این تالار چهار دهه پیش در مجاورت دانشگاه تهران ساخته شد و به یکی از باکیفیت‌ترین سالن‌های اجرای تئاتر در ایران برای دانشجویان و حرفه‌ای‌های تئاتر تبدیل شد.

در دهه ۱۳۵۰ و تا پیش از وقوع انقلاب، همزمان با دوران شکوفایی هنرهای مدرن در ایران، این تالار کانون پرورش افرادی مانند بهرام بیضایی، سوسن تسلیمی، هما روستا و حمید سمندریان که بعدها چهره‌های شاخص تئاتر ایران نام گرفتند.

ماجرای تغییر مدیریت تالار مولوی بعد از یک هفته تعطیلی‌اش، واقعه‌ای نبود که به ناگاه رخ داده باشد. دانشگاه تهران استناد می‌کرد که طبق مصوبه‌ای که ۲۰ سال پیش نوشته شده باید اداره این تالار را دردست بگیرد.

اما مهدی مکاری، مدیر پیشین تالار مولوی (که خود نیز یک کارگردان تئاتر است) به مصوبه‌ای دیگر اشاره کرد که ۱۰ سال قبل امضا شده و اختیار تالار مولوی را دوباره از دانشگاه تهران گرفته بود.

این‌جا بود که مجید مطهری‌نژاد، مدیرکل امور فرهنگی دانشگاه تهران که از زمان بازگشایی تالار مولوی، مدیریت آن را به عهده گرفته تلویحا اعلام کرد که دانشگاه تهران به دلایلی نظیر ترویج فرهنگی مغایر با فرهنگ اسلامی مورد علاقه حکومت اداره تالار مولوی را در دست گرفته است.

تالار مولوی تا پیش از این، زیر نظر "جهاد دانشگاهی" اداره می‌شد که از جمله فعالیت‌هایش "تحقیقات علمی" و "فعالیت‌های فرهنگی" است. این نهاد در سال ۱۳۵۹ به دستور بنیانگذار جمهوری اسلامی،‌ آیت‌الله خمینی، تاسیس شد تا اهداف "انقلاب فرهنگی" در دانشگاه‌های ایران را محقق سازد. اما در طول سه دهه فعالیتش به تدریج از سیاست‌های انقلابی اولیه فاصله گرفت و به خصوص در سال‌های ریاست جمهوری محمد خاتمی، هنرمندان و استادان دانشگاه که افکاری متفاوت داشتند جذب آن شدند.

محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری بعدی تلاش کرد تا با تغییر مدیریت جهاد دانشگاهی آن‌را تحت کنترل خود درآورد اما تاکنون موفقیت چشمگیری نداشته است و بدنه این نهاد هنوز سازی مخالف او می‌زند. آخرین نمونه آن فاش شدن نتایج یک نظرسنجی در ابتدای مرداد ماه سال جاری بود که توسط این نهاد انجام شده بود و نشان می‌داد محبوبیت احمدی‌نژاد در طول یک سال گذشته کاهش چشمگیری داشته است.

از مدت‌ها پیش حامیان رییس جمهور احمدی‌نژاد از مدیریت تالار مولوی و آنچه در این تالار به روی صحنه می‌رفت انتقاد می‌کردند. سایت "رجانیوز" که به عنوان تریبون غیر رسمی احمدی‌نژاد شناخته می‌شود یک بار حتی از اجرای نمایشی با تم مذهبی به کارگردانی مهدی مکاری، مدیر پیشین تالار مولوی در این تالار انتقاد کرده و آن‌ را "ضعیف" خوانده بود.

بلافاصله پس از تغییر مدیریت تالار مولوی، تعدادی از کارکنان این مجموعه نیز که از کارشناسان باسابقه تئاتر بودند از کار کنار گذاشته شده و برخی نیروهای واحد بسیج دانشگاه تهران به جای آنها نشستند.

تالار مولوی ۱۵سال پیش هم شاهد یک ناآرامی بود. در آن زمان، نیروهای بسیجی که تازه فعالیت‌های اجتماعی خود را در اعتراض به سیاست‌های آسان‌گیرانه فرهنگی دولت آغاز کرده بودند، در اعتراض به اجرای نمایش "پچ‌پچ‌های پشت خط نبرد" کار علیرضا نادری، به تالار مولوی حمله کرده، عوامل نمایش را بیرون رانده و برای "تطهیر صحنه" در آنجا نماز خواندند. این نمایش روایتی متفاوت از آن چه حکومت درباره جنگ هشت ساله ایران و عراق دوست دارد ارایه داد و به تردید‌ها و ترس‌های سربازان می‌پرداخت و حتی نشان می‌داد که بعضی‌هاشان برای رهایی از این وضعیت به مصرف مواد مخدر روی آورده‌اند.

با وجود آن‌که مدیر جدید تالار وعده داده که تا پایان سال، مطابق تقویم این تالار نمایش‌ها اجرا می‌شوند اما از هم اکنون اجرای برخی نمایش‌های از پیش برنامه‌ریزی شده، منتفی شده است.

شادمهر راستین، کارگردان نمایش "هیاهوی همهمه همگانی" که قرار بود در تالار مولوی به روی صحنه برود می‌گوید "باید تعارف را کنار بگذاریم و بپذیریم که تالار مولوی عملا و رسما تعطیل شده است." او می‌افزاید برای اجرای این نمایش، گروهش چهارده ماه تمرین کرده و حالا فرصت اجرا، حتی در محلی دیگر را از دست داده است.

کارگردان دیگری که نمی خواهد نامش ذکر شود از جو حاکم این روزها در تالار مولوی می گوید: "شمار تماشاگران نمایشهای مولوی افت کرده، و وقتی تئاتری با نیروهای خشن بسیجی اداره شود از عوامل نمایش گرفته تا تماشاگران، هیچکدام فضای راحتی نخواهند داشت. چون همه می‌ترسند."

این کارگردان می‌گوید: "شاید بتوان دلیل را ترس از تجمع دانشجویان در یک نقطه دانست."

به گفته او، تالار مولوی به دلیل محیط دانشجویی‌اش "خود به‌ خود می‌توانست به پاتوقی برای اعتراض‌های سیاسی و اجتماعی تبدیل شود یا از همان سالن‌ها نمایش‌هایی خلق شود که محتوا و اجرایش به جریان‌های سیاسی مخالف فعلی کمک کند؛ همان طور که نمونه‌هایش در طول تاریخ در کشورهای کمونیستی روی‌داده است."

با این همه، ایجاد محدودیت‌های تازه در عرصه تئاتر ایران فقط تالار مولوی را در برنگرفته است بلکه وزارت ارشاد جمهوری اسلامی نظارت بر نمایشنامه‌ها و نحوه اجراها در دیگر تالارهای نمایشی را نیز افزایش داده است.

چندی قبل اجرای نمایش "کالیگولا" (آلبر کامو) به کارگردانی همایون غنی‌زاده در مجموعه ایرانشهر برای دو روز متوقف شد و شایع شد که علت توقف اجرا، متن انتقادی نمایش بوده که به جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران طعنه می‌زند. هرچند کارگردان نمایش در گفتگویی با سایت "ایران تئاتر" دلیل توقف اجرایش را "تعویض دکور" دانست اما افزود که همچنین از او خواسته بودند تا کلمه "اعتراض" و چند جمله دیگر را از متن اجرای نمایشنامه حذف کند و او هم موافقت کرده است.

این قبیل اعمال نظارت‌های دولتی یا "ممیزی" در شرایطی است که فشار دولت بر نمایش‌های تئاتر در مقایسه با فیلم‌های سینمایی همواره کمتر بوده است.

برخی علت را شمار اندک مخاطبان تئاتر در ایران می‌دانند زیرا غیر از بخش محدودی از شهروندان روشنفکر تهرانی، سالن تئاتر در اغلب نقاط ایران، مخاطب چندانی ندارد. تازه‌ترین آمار تماشاگران "مجموعه تئاتر شهر" که اصلی‌ترین و حرفه‌ای ترین سالن‌های نمایش را در کشور در اختیار دارد نشان می‌دهد که در چهارماه نخست امسال (از نیمه فروردین تا نیمه مرداد) تنها حدود ۷۵ هزار تن به تماشای آثار عرضه شده در این محل رفته‌اند. افرادی که به گفته یک منتقد تئاتر در مطبوعات"حتما شمار کثیری از آنها، علاقمندان پیگیر تئاتر هستند و هر کدام‌شان بیش از یک نمایش را دیده‌اند."

شاید به همین دلیل است که در طول یک دهه گذشته نمایش‌هایی آوانگارد و با موضوعاتی که در ذهن ایرانی‌ها انتقاد از شرایط سیاسی را تداعی می‌کند اجازه اجرا می‌گرفتند؛ آثاری از ادبیات نمایشی جهان مانند "کرگدن" نوشته اوژن یونسکو و یا نمایش‌هایی ایرانی نظیر "گریه نکن هی مرد گنده" کار جلال تهرانی.

تئاتر ایران با آغاز دولت اصلاح‌طلب محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ و گشایش نسبی فضای فرهنگی به تدریج از تم‌های تکراری مذهبی یا موضوعات مربوط به جنگ ایران و عراق فاصله گرفت. تئاتر شهر اصلی‌ترین تالار نمایش در ایران که به ابتکار همسر شاه سابق ایران ساخته شده بود، به یک‌باره شاهد اجرای شاهکارهای مشهور جهانی شد. بسیاری از کارگردانان صاحب نام تئاتر پیش از انقلاب مانند بهرام بیضایی و حمید سمندریان پس از سال‌ها توانستند بار دیگر نمایش‌هایی را روی صحنه ببرند و برخی هنرمندان تئاتر مانند مسعود دلخواه، فرهاد آییش و همسرش مائده طهماسبی با مناسب دیدن فضای هنری به ایران برگشتند. گروه‌های تئاتری جوان متعددی نیز در این سال‌ها پاگرفتند که با اجرا در جشنواره‌های خارجی توانستند به طور مستقیم با همتایان خارجی خود مرتبط شوند.

باور کردنش سخت است، اما یک سال پس از انتخاب خاتمی نمایش مشهور در انتظار گودو نوشته ساموئل بکت در یک سالن کوچک تئاتر شهر تهران نمایش داده شد و بعد از آن هم به جشنواره‌ بین‌المللی دانشجویی تئاتر در فرانسه دعوت شود.

اما حالا اوضاع فرق کرده است. سال گذشته به دنبال اعتراض‌های عمومی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری از هنرمندان تئاتر (مانند تینوش نظم‌جو، جلال تهرانی، بهرام بیضایی، نغمه ثمینی، حمید امجد و محمد چرمشیر) از حضور در جشنواره تئاتر فجر، که سالانه از سوی دولت برگزار می‌شود صرفنظر کردند.

هنرمندان تئاتر همچنین در بسیاری از تجمع‌های اعتراضی در تهران حضور داشتند و حتی برخی از چهره‌های مشهورشان نظیر هما روستا، مهتاب نصیرپور و شماری دیگر، از چند ساعت تا چند روز را در بازداشت نیروهای امنیتی گذراندند.

آن‌چنان که منتقد تئاتر می‌گوید" ظاهرا دولت تحمل این که هنرمندان تئاتر در حضور مخاطبان اندک خود کمی از شرایط سیاسی آن هم به صورت استعاری انتقاد کنند ندارد."

نیلوفر رستمی روزنامه‌نگار حوزه اجتماعی است که اخیرا از تهران به واشنگتن آمده است. او از اندک روزنامه‌نگاران زرتشتی ایرانی است.

Iran
Universities
Frontline Updates
Support local journalists