مصری‌ها برخلاف ایرانی‌ها "مرگ‌ بر" نگفتند

شعارهای اعتراضی در ایران وجه تندخویانه‌تری دارد که در تظاهرات قاهره دیده نمی‌شد.

مصری‌ها برخلاف ایرانی‌ها "مرگ‌ بر" نگفتند

شعارهای اعتراضی در ایران وجه تندخویانه‌تری دارد که در تظاهرات قاهره دیده نمی‌شد.

Friday, 25 February, 2011

اعتراضات ضدحکومتی روز ۲۵ بهمن درتهران با الهام از تظاهرات تونس و مصر صورت گرفت و شباهت‌های فراوانی با آنها داشت از جمله حضور هزاران نفر در خیابان‌ها و درخواست برای تغییرات بنیادین.

با کنارگذاشتن تفاوت‌های آشکار میان حکومت‌های عربی و ایران، شیوه رفتار تظاهرکنندگان و نحوه مطرح‌کردن خواسته‌هایشان نشانگر تفاوت‌های عمده فرهنگی میان معترضان در تهران و قاهره است.

با وجود رفتار خشونت‌بار حکومت حسنی مبارک با مخالفانش در طول سالیان طولانی، فضای اعتراضات در میدان التحریر سرزنده و حتی در مقاطعی شاد بود. در ایران، برعکس، همیشه انگیزه‌هایی برای انتقام در پس‌زمینه اعتراض‌ها وجود دارد.

حتی در تجمع هواداران حکومت ایران در برابر دفتر حافظ منافع مصر در تهران که با هدف حمایت از قیام مصری‌ها انجام شد، پلاکاردهایی دیده می‌شد که خواهان اعدام حسنی مبارک بودند. در حالی‌که همزمان در قاهره، اغلب مردم معترض چنین خواسته‌ای نداشتند و تنها خواهان رفتن رییس‌جمهورشان بودند.

در تظاهرات روز ۲۵ بهمن، که به تبعیت از نامگذاری مصری‌ها برای روز نخست اعتراض‌شان می‌توان آن را "روز خشم" نامید، گروه‌هایی از معترضان ایرانی شعار "مرگ برخامنه ای" را فریاد می‌زدند. در این شعار که نخستین بار پس از سرکوبی تظاهرات معترضان ایرانی در سال ۲۰۰۹ فراگیر شد نام آیت‌الله خامنه‌ای جایگزین نام شاه شده است؛ شاهی که درتظاهرات منتهی به انقلاب سال ۱۹۷۹ مردم ایران با چنین شعاری خواهان مرگش بودند.

در اعتراض‌های گسترده سال ۲۰۰۹ هم که به دنبال پیروزی مجدد بحث‌برانگیز محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری صورت گرفت چنین شعارهای تندی به گوش می‌رسید. از جمله اینکه تظاهرکنندگان با حمل اجساد کشته‌شدگان در درگیری‌ها فریاد می‌زدند "می‌کشم، می‌کشم، آنکه برادرم کشت" نظیر آنچه در انقلاب ۱۹۷۹ خواهان آن بودند.

در کنار انتقام‌جویی، تصاویر کشته‌شدگان و عزاداری برای آنها همیشه جایگاه والایی برای معترضان دارد. در ناآرامی های پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ حتی گورستان بهشت زهرای تهران بدل به محل درگیری شده بود و نیروهای امنیتی و انتظامی به چندین مراسم عزاداری برای قربانیان نا‌آرامی‌ها حمله کردند.

احمد یکی از شهروندان عراقی که در یک شبکه تلویزیونی در قاهره کار می‌کند چهار روز قبل از آنکه حسنی مبارک بالاخره با کناره‌گیری از قدرت موافقت کند و سراسر مصر را غریو شادی فراگیرد گفت: "هیچ نشانه‌ای مبنی بر حس انتقام‌جویی و یا مراسم عزاداری برای کشته‌شدگان در بین تظاهرکنندگان مصری وجود ندارد."

احمد از شیعیان جنوب عراق است و در موقعیتی است که بتواند تشابهات و تفاوت‌های فرهنگی و سیاسی را مقایسه کند. او گفت: "برخلاف ما عراقی‌ها و ایرانی‌ها که ریشه در فرهنگ مرگ داریم، در تظاهرات قاهره حتی فریاد "مرگ بر مبارک" شنیده نمی‌شود. زمانی که مردم با سنگ و یا گلوله از سوی هواداران مبارک مورد حمله قرار نمی‌گیرند مشغول آوازخواندن و یا نواختن گیتار و عود و درام می‌شوند."

هومان مجد نویسنده کتاب "دمکراسی آیت‌الله‌ها" که ساکن نیویورک است در این باره به تفاوت‌های عمده بین فرهنگ ایرانیان و اعراب به ویژه در نوع روابطشان با اسلام اشاره دارد.

مجد می‌گوید: "مراسم عزاداری شیعیان معادلی برای اهل تسنن ندارد و به همین خاطر فرهنگی که شهادت‌طلبی و عزاداری در آن رکن‌های اصلی هستند در روزهای ناآرامی و تنش به این شاخصه‌ها رجوع می‌کند."

مجد که پدربزرگش از آیت‌الله‌های طراز اول در ایران بوده است در ادامه می‌گوید: "عزاداری‌های میلیونی که ریشه در مرگ امام حسین در کربلا دارد در کل روح شیعه ریشه دوانده است." (برای نگاهی دقیق‌تر به موضوع مرگ در فرهنگ معاصر ایرانیان به تکلیف ایرانی‌ها با مرگ چیست؟ رجوع کنید.)

مصری ها برای خشم‌شان دلایل کافی داشتند.

اگر اعتراض‌ها در تونس زمانی اوج گرفت که محمد بوعزیزی پس از توقیف گاری میوه‌فروشی‌اش توسط پلیس خودسوزی کرد، مصری‌ها هم قهرمان خودشان را داشتند؛ خالد سعید که در اوایل تابستان ۲۰۱۰ توسط پلیس مصر از داخل کافه‌ای در اسکندریه بیرون کشیده شد و آن قدر مورد ضرب وشتم قرار گرفت تا جان سپرد.

مرگ او آغازگر کمپین عظیمی با استفاده از شبکه‌های اجتماعی همچون فیس‌بوک بود که چند دور تظاهرات سکوت را در پاییز ۲۰۱۰ رقم زد و به عنوان ابزاری برای بسیج تظاهرکنندگان در ۲۵ ژانویه امسال مورد استفاده قرار گرفت.

با وجود بهره‌گیری از فیس‌بوک به عنوان ابزاری برای بیان سازماندهی شده خشم نسبت به رفتار نیروهای امنیتی مصر، مسایل مربوط به رفتار سبعانه پلیس به قصد انتقام‌جویی از افراد مطرح نشد. در حالیکه از سال‌های ۲۰۰۶ -۲۰۰۷ فیلم‌هایی که با موبایل گرفته شده بود و قربانیان تجاوز جنسی و شکنجه پلیس مصر را نشان می‌داد روی اینترنت قرار گرفته بود.

سابقه رفتار سبعانه نیروهای امنیتی مصر با مخالفان و سیاسی و زندانیان عادی، در مقایسه با همکاران ایرانی‌ آنها، نشان می‌دهد که مصری‌ها از این نظر جلوتر از ایرانی‌ها بوده‌اند.

تازه در پاییز ۲۰۰۹ بود که فیلم‌هایی از رفتار وحشیانه نیروهای امنیتی ایران با شماری از دستگیرشدگان در نا‌آرامی‌های پس از انتخابات منتشر شد و نه تنها اپوزیسیون بلکه روحانیون بلند پایه همراه حکومت را نیز شوکه کرد.

فارغ از تفاوت‌های فرهنگی میان آنها، جنبش‌های اعتراضی در ایران و مصر همچنین از نظر زمانی که برای همه‌گیرشدن و تعمیق خشم‌شان صرف کردند متفاوت است.

تظاهرات مصر از دل جنبش "کفایة" سر برآورد که از سال ۲۰۰۴ با خواست پایان بخشیدن به حکومت مبارک آغاز شد اما تظاهرات سال ۲۰۰۹ ایران عمدتا یک واکنش‌ به نتایج انتخابات ریاست جمهوری بود.

چند روز قبل از خروج حسنی مبارک از کاخ ریاست جمهوری‌اش، الیوت کولا از دپارتمان مطالعات اسلامی و عربی دانشگاه جورج‌تاون گفت: "آنچه در مصر رخ می‌دهد حاصل سال‌ها تلاش فعالانی از طیف وسیع جنبش‌های دمکراسی‌خواه، گروه‌های مدافع حقوق بشر، اتحادیه‌های کارگری و تشکل‌های جامعه مدنی است."

محجوب الزویری کارشناس امور ایران و خاورمیانه در دانشگاه قطر معتقد است که تظاهرکنندگان در ایران دو سال قبل و مصر فعلی اهداف متفاوتی را دنبال می‌کردند: "چیزی که مصری‌ها می‌خواستند تغییر کل نظام بود اما در ایران تظاهرات اعتراضی به نتایج انتخابات ۲۰۰۹ بود."

الزویری می‌گوید با اینکه در ایران، حکومت و و مخالفانش هر دو از اصول تشیع برای توجیه اقدامات‌شان استفاده می‌کنند "اما به نظر نمی‌رسد که در حال حاضر در پس جنبش‌های ایران و مصر انگیزه‌های مذهبی و یا مذهب وجود داشته باشد. هر چه می‌بینیم خواست مردم برای پایان دادن به حکومت‌های مطلق و خودکامه و ساختن آینده‌ای نو است."

همانطور که یکی از فعالان حاضر در روز خشم تهران خاطر نشان کرد معترضان ایرانی باید اهداف‌شان را در چارچوب موقعیت خود بیابند.

او می‌افزاید: "شاید ما به عنوان جامعه ایران هنوز آماده قیام فراگیر مثل تونس و یا مصر نباشیم، اما باید راه خودمان را برای اعتراض پیدا کنیم و از ظرفیت‌های‌مان در مقابل حکومت خودکامه ایران استفاده کنیم، شاید این مسیر با همین شعارهای مرگ بر... طی شود."

مجد معتقد است که فرمول شعارهای "مرگ بر…" نباید الزاما براساس معنای محتوایی‌اش سنجیده شود. او این موضوع را با عادت اعراب در نشان‌دادن پاشنه کفش‌های خود مقایسه می کند که "لزوما به معنای زیر پا گذاشتن فرد نیست بلکه تنها نوعی توهین است و در میدان التحریر کفش‌های فراوانی در هوا نگاه داشته شد."

نیما تمدن، معاون سردبیر بخش ایران در"مؤسسه گزارشگری جنگ و صلح" است.

Iran
Protests
Frontline Updates
Support local journalists